سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تباهی خرد در فریب خوردن از نیرنگهاست . [امام علی علیه السلام]
رسم سلوک
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مظلومیت یا مدیریت؟

آنقدر آزارش دادند و نافرمانی‌اش کردند که با تندی لب به نفرین گشود و فرمود: «ای مردنمایانی که اثری از مردانگی در شما نیست! با شما هستم! شما که اندیشه‏های مشوش‌تان به کوتاهی اندیشه و آرمان کودکی می‏ماند که نیازمند به دایه است و همچون پرده‏نشینان و عروسان تازه به حجله رفته که برای هر چیز منتظر کمک هستند! به خدا سوگند با سرپیچی و نافرمانی‌هایتان، فکر و نقشه‏ام را تباه ساختید، و دل خونینم را با رفتار ناهنجارتان از جوش و خشم مالامال کردید، تا کار به جایی رسید که مقام سربازی مرا لکه‏دار کردید، و مردم مرا مسئول خودسری‌های شما دانسته و کاردانی مرا زیر سؤال بردند تا آنجا که قریش گفتند: پسر ابوطالب دلاور است، ولی درست با تاکتیک‏های جنگی آشنایی ندارد و خام است، خدا خیرشان دهد! آیا در میدان کارزار کسی فنون نظامی را بهتر از من می‏داند، و یا استوارتر و چیره‏دست‏تر از من است؟! به خدا سوگند هنوز به سن بیست سالگی نرسیده بودم که در میدان جنگ قد برافراشتم، و گام‌های پولادینم زمین سخت آنجا را لرزاند، و اکنون سن من از شصت گذشته و لکن هیچ راهی و تدبیری باقی نمانده است.»(2) وقتی مولاعلی این را بگوید، دیگر حضرت یونس بن متی چه بگوید که پس از سی و دو سال دعوت ، فقط دو نفر به او ایمان آوردند؛ نوح چه بگوید که پس از نهصدوپنجاه سال ارشاد ، فقط گروه کوچکی به او ایمان آوردند که باید لب به نفرین می گشود و می‌گفت: «پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار.»(3) موسی چطور؟! که از دست قوم خویش، الواح آسمانی را به کنار افکند و موی صورت برادرش هارون را به خشم گرفت ! و عیسی چه ؟! که خداوند وعده‌اش داد که: «من تو را برمی‏گیرم و به سوی خود، بالا می‏برم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می‏سازم.»(4) به راستی وقتی سرور موحدان عالم ، علی علیه السلام تدبیر خویش را با وجود رعیتی همچون کوفیان، تباه می‌بیند، چطور می‌توان این مدیریت را بهترین هنرعلی در کشورداری پنداشت و آن را، همه دانش و توان او در حاکمیت انگاشت؟! البته با وجود چنین رعیتی، بهتر از آنچه حضرتش کرد، شدنی نبود؛ لکن این بهترین کاری که حضرت می دانست و می‌توانست، نبود. او که علم اولین و آخرین داشت، توان ایجاد بهشتی بی‌نظیر بر کره خاکی داشت که چشم‌ها را مبهوت و عقل‌ها را مدهوش سازد ؛ ولی چون بر گروهی نادان و قدرناشناس امیر بود، مدیریتش را تباه ساختند و به جای زلال معرفت، شماره موی سر و صورت از او پرسیدند؛ آه از نهادش درآوردند و چاه را محرم اسرار گرانبهایش ساختند. آری این ناله علی است که از دست جهالت کوفیان، هیچ راه و تدبیری برایش باقی نمانده است ، آخر تمام ظرفیت تدبیر یک مدیرآنگاه به فعلیت رسیده و تبلور می‌یابد که زیر مجموعه‌ای آگاه و مطیع داشته باشد، کسانی که او را درک کنند و فرمانش برند. نادانی و نافرمانی زیردستان، از قدرت و فعلیت مدیریت یک مدیر بشدت می‌کاهد تا آنجا که ابوموسی ساده لوح را به جبر، نماینده‌اش سازند و در محراب عبادت ، فرقش بشکافند و جهانی را برای همیشه از وجودش محروم سازند. حضرت امیر مظلوم بود؛ چرا که قدر وجود بی مثال و دانش بی‌اندازه‌اش را ندانستند، فرمان بی‌خطایش را نبردند و تدبیر بی‌نظیرش را تباه ساختند، تا آنجا که سفیهان هم، خام و بی‌تدبیرش خواندند. البته اگر تدبیر امور این نامردمان به غیر علی سپرده می‌شد و همان اندازه از چشمه زلالش نمی‌نوشیدند، در ضلالت چنان فرو می‌رفتند که روی ابلیس را سفید می‌ساختند؛ چنان که پس از علی، با زعامت معاویه و والیانش، چنان تاریک شدند که سر حسین را به ارمغان نزد شیاطین بردند و لکن این روا نبود که علی و تدبیر علی را تا به این اندازه تنزل بخشند که در ردیف معاویه از او یاد کنند و معاویه را در سیاست و تدبیر، زیرک تر از علی به شمار آورند. اکنون اگر کسی از عدم توفیق پیام‌آوران الهی در مدیریت جامع سخن بگوید، خطا نکرده است. اگر او می‌گوید: «بروید زندگی نوح را پیدا کنید، مدیریت نکرده، 950 سال بوده اما مدیریت جامع نکرده است، نتوانسته عدالت را برقرار کند.»(5) نلغزیده و به پیامبر خدا خرده نگرفته است تا او را منکر ضروری دین (= عصمت انبیا) بنامند. او عدم توفیق اولیای خدا در مدیریت جامع برای تحقق عدالت در جامعه را، معلول ضعف ایشان نمی‌داند؛ بلکه معلول تضعیف ایشان می‌داند. آنها انسان‌های کاملی بودند که تضعیف شدند؛ چنان که هارون می‌گفت: «همانا قوم (بنی اسرائیل) مرا ضعیف ساختند و نزدیک بود که به قتل رسانند.»(6) او از امام خمینی‌(ره) آموخت که فرمود: «هر یک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای عدالت را در همه عالم بکنند لکن موفق نشدند. حتی رسول ختمی- صلی‌اللَّه علیه و آله و سلم- که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا.»(7) او عدم توفیق انبیا را معلول ناشایستگی مردم زمانشان می‌داند نه ناتوانی ایشان؛ هم از این رو می‌گوید: «اگر 300 سال مدیریت جامع حضرت عیسی(ع) بود، اصلاً تاریخ عوض می‌شد و ممکن است زمان آمدن پیامبر اسلام عوض می‌شد.»(8) آری انبیا به گفته قرآن کریم فرستاده شدند تا مردم برای عدالت به پا خیزند؛ ولی اغلب مردم تبعیت نکرده و انبیا را مظلومانه رها کردند: «تاریخ ، محروم است از اتفاقات میمون و مبارک فراوانی که خدا برای بشر می‌خواست، ولی بشر نخواست و نشد.»(9) وقتی مخاطبان نوح، انگشت در گوش می ‌کردند تا صدای او را هم نشنوند و بنی‌اسرائیل روزانه 20 پیامبر می‌کشتند و بر کردار پلید خویش می‌بالیدند، دیگر جایی برای مدیریت جامع انبیا باقی نمی‌گذاشتند تا توقع برپاکردن عدالت از آنها برود. «اگر حضرت عیسی (ع) 30 سال پیامبر است و سرانجام او این است که مسیحیان می‌گویند او را به صلیب کشیدند و ما بنابر قرآن می‌گوییم فرد دیگری را به صلیب کشیده شد، در هر حال مدیریتش منتفی شد.»(10) و این همان است که امام بزرگ (قدس سره) فرمود : «همه انبیا آرزو داشتند، لکن موانع، اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند، و همه اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند.»(11)

پی نوشت ها:

 1. امالی صدوق، ص 133، 2. نهج البلاغه، خطبه 27 ، 3 . نوح (71): 26 ، 4 . آل عمران (3) : 55 ، 5. مهندس مشایی، پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی، 6 . اعراف (7): 150، 7 . پیام امام خمینی به مناسبت نیمه شعبان،هفتم تیر 1359، 8 . مهندس مشایی، پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی، 9 . مهندس مشایی، پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی، 10. مهندس مشایی، پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی، 11. پیام امام خمینی به مناسبت نیمه شعبان، هفتم تیر 1359

روزنامه ایران > شماره 4833 15/4/90 > صفحه 2 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بهمن شریف زاده ( چهارشنبه 90/4/15 :: ساعت 12:0 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

لطفا با مطالعه وارد بحث شوید
انسان شناسی از منظر احمدی نژاد
مناظره با سید عباس نبوی در مورد رویکرد فرهنگی دولت
در مسائل فرهنگی باید به مکتب امام بازگردیم
مظلومیت یا مدیریت؟
گرایش، گریز و ستیز با دین؛ علل و عوامل
رسم سلوک (3)
جذبه کاذب باطن گرایی های مدرن و غنای عرفان اسلامی
تو زنده ای، من مرده (سرچشمه های عرفان در گفتار و کردار پیامبر)
سرمقاله کتاب نقد شماره 40
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 23664
» درباره من

رسم سلوک
بهمن شریف زاده
این وبلاگ حاوی مقالات، سخنرانی ها و دیگر مطالب علمی حجت الاسلام بهمن شریف زاده است که توسط جمعی از شاگردان ایشان اداره می شود.

» پیوندهای روزانه

صفحه بهمن شریف زاده در پرتال جامع علوم انسانی [25]
[آرشیو(1)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
عرفان[5] . فلسفه[4] . رسم سلوک[3] . سیاست و فرهنگ[2] . اخلاق[2] . فرهنگ و سیاست .
» آرشیو مطالب
فلسفه
عرفان

قالب وبلاگ

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
امام خمینی
امام خامنه ای
شهید بهشتی
شهید مطهری
امام موسی صدر
علامه حسن زاده
آیت الله جوادی آملی
آیت الله مصباح یزدی
آیت الله مجتبی تهرانی
سایتهای مراجع عظام تقلید
بنیاد حکمت اسلامی صدرا
پرتال جامع علوم انسانی
پایگاه مجلات تخصصی نور
ریاست جمهوری

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب